آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

گوگولی سال 90

دلتنگی خاله ...!

دلم واست خیلی تنگ شده عزیزم دیشب داشتم فیلمات رو نگاه می کردم و فکر میکردم ماشالله چه زود بزرگ شدی انگار همین دیروز بودکه به دنیا اومدی... وقتی اولین بار تو رو دیدم انقد خوشحال شدم ، همونطور که میخواستم یه دختر ناز و بامزه بودی البته شاید بگی چون عزیز بودی من فکر میکردم خوشگلی اما هر کسی تو  رو دید نتونست دوستت نداشته باشه حالا که یه ماه از بدنیا اومدنت می گذره من عاشقانه دوستت دارم. آوینای عزيزم  وقتي خيلي كوچولو بودي  همش خواب بودي   ولي حتی زماني كه تو خواب بودي بازم ما نگات مي كرديم و سير نمي شديم  من همش به خودم ميگفتم خوش به حالت آوینا بگير بخواب كه نه کاری داری نه غصه ای&n...
16 مرداد 1390

اینم از سیسمونی...

خاله جون ما برات جشن سیسمونی گرفتیم و از اونجایی که خونه ی مامان و بابا یه خوابه ست و تو الان اتاق نداری (ناراحت نشو گوگولی من، مامان اینان دارن خونشون رو عوض میکنن و یه خونه با اتاقای بیشتر میگیرن تا تو هم برای خودت یه اتاق داشته باشی.) جشن خونه ی ما برگذار شد؛                                                                                         &nb...
24 خرداد 1390
1